مذاکره با کفر ممنوع (چرا؟!)
هیچ گاه خداوند راهى براى پیروزى و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً).
اما آیا هدف از این جمله تنها عدم پیروزى کفار از نظر منطق بر افراد با ایمان است و یا پیروزیهای نظامى و مانند آن را نیز شامل میشود؟
در پاسخ مى توان گفت: از آنجا که کلمه سبیل به اصطلاح از قبیل نکره در سیاق نفى است و معنى عموم را میرساند از آیه چنین استفاده مى شود: کافران نه تنها از نظر منطق، که از نظر نظامى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد.
و اگر پیروزى آنها را بر مسلمانان در میدانهای مختلف با چشم خود مى بینیم، به خاطر آن است که بسیارى از مسلمانان، مؤمنان واقعى نیستند و راه و رسم ایمان، وظائف، مسئولیت ها و رسالتهای خویش را به کلى فراموش کردهاند، نه خبرى از اتحاد و اخوت اسلامى در میان آنان است، نه جهاد به معنى واقعى کلمه انجام میدهند و نه علم و آگاهى لازم را که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعاً چنینند!
جمعى از فقهاء در مسائل مختلف به این آیه براى عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقى و حکمى استدلال کرده اند و با توجه به عمومیتى که در آیه دیده مى شود این توسعه زیاد بعید به نظر نمى رسد (دقت کنید).
قابل توجه این که: در این آیه پیروزى مسلمانان به عنوان فتح بیان شده، در حالى که از پیروزى کفار تعبیر به نصیب شده است، اشاره به این که اگر پیروزى هائى نصیب آنان گردد، محدود، موقت و ناپایدار است و فتح و پیروزى نهائى با افراد با ایمان مى باشد.
احسان سلیمانی/قرآن پژوه
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰